زندگینامه آکیرا کوروساوا

ساخت وبلاگ

آكیرا كوروساوا ، فیلمساز ژاپنی با فیلم هایی مانند 'راشومون' (1950) ، 'ایكیرو' (1952) و 'ران' (1985) مورد تحسین بین المللی قرار گرفت.
آکیرا کوروساوا کی بود؟
فیلم ساز آكیرا كوروساوا فعالیت خود را به عنوان دستیار كارگردان در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم آغاز كرد. در سال 1950 ، او برای داستان سامورایی Rashomon مورد تحسین بین المللی قرار گرفت ، که با فیلم های تأثیرگذاری مانند هفت سامورایی ، تخت خون و یوجیمبو دنبال آن شد. پس از یک دوره دشوار که در طی آن وی نتوانست برای پروژه های خود پشتیبانی کند و همچنین اقدام به خودکشی کرد ، تأثیر او بر روی نسل جوانتر کارگردانان منجر به احیای دوباره زندگی حرفه ای او با فیلم های Kagemusha و Ran شد. کوروساوا در سال 1998 درگذشت و کار چشمگیری از خود به جای گذاشت که به او به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان قرن 20 تبدیل شد.

اوایل زندگی
آكیرا كوروساوا در 23 مارس 1910 در توكیو متولد شد. خانواده مرفه وی می توانند اصل و نسب آن را از قرن یازدهم ردیابی كنند و به كوروساوا جوان همان اوایل آموختند كه وی از فرزندان سامورایی است. اما علی رغم این سابقه قابل احترام و مشخص ژاپنی ، پدر کوروساوا معتقد بود که او و خواهران و برادرانش نیز باید در معرض فرهنگ غرب قرار بگیرند ، بنابراین او اغلب آنها را به دیدن فیلم می برد.

در ابتدا ، کوروساوا خود را به سمت هنر جلب کرد. پس از اتمام دبیرستان ، در مدرسه نقاشی غربی دوشیشا تحصیل کرد. با این حال ، در سال 1936 ، مقاله مقاله وی برای کار در استودیوی فیلم Photo Chemical Laboratories توجه کاجیرو یاماموتو ، یکی از بزرگترین کارگردان ژاپن در آن زمان را جلب کرد که اصرار داشت کوروساوا را استخدام کند. کوروساوا که هفت سال آینده به عنوان دستیار کارگردان مشغول به کار شد ، حدود 24 فیلم با یاماموتو و سایر کارگردانان ساخت و به ویژه اهمیت نوشتن فیلمنامه خوب را آموخت.

خورشید در حال طلوع
چون ژاپن پس از ورود به جبهه جنگ جهانی دوم ، بعداً نامناسب برای خدمت سربازی شناخته شد ، کوروساوا توانست در توکیو بماند و به کار خود ادامه دهد. علیرغم مشکلات اقتصادی ذاتی درگیری ، در این زمان بود که کوروساوا به کارگردانی ارتقا یافت و اولین فیلم خود را با نام سانشیرو سوگاتا ساخت. این تصویر از هنرهای رزمی در ژاپن قرن نوزدهم تنظیم شده است و در سال 1943 منتشر شد و استعدادهای کوروساوا را به عنوان نویسنده و کارگردان به نمایش گذاشت. کوروساوا در سال 1944 با مضمون جنگ جهانی دوم ایچیبان اوتسوشوشیکو دنبال شد ، یک موفقیت که وقتی سال بعد با ستاره آن یوکو یاگوچی ازدواج کرد ، شیرین تر شد.

برای مدت کوتاهی پس از پایان جنگ ، دوران جوانه زدن کوروساوا توسط نیروهای اشغالگر ایالات متحده متوقف شد ، اما او با انتقاد خود از نظامیگری ژاپن قبل از جنگ ، بدون تأسف برای جوانان ما در سال 1946 ، به فیلمبرداری بازگشت. دو سال بعد ، او اولین موفقیت چشمگیر خود را با آنجل مست داشت ، یک ملودرام در توکیو پس از جنگ که نه تنها دامنه کوروساوا را نشان داد ، بلکه اولین همکاری خود را با بازیگر توشیرو میفونه نیز رقم زد.

بین المللی
Kurosawa اولین موفقیت داخلی خود را با اولین موفقیت بین المللی خود ، Rashomon (1950) ، یک داستان قتل سامورایی که از دید چهار شخصیت مختلف روایت می شود ، دنبال کرد. این دستگاه در حال حاضر به عنوان یک دستگاه قصه پردازی کاملاً نوآورانه قلمداد می شود ، اما در ژاپن با واکنش های مختلفی روبرو شد. با این وجود نبوغ آن در مدار بین المللی از بین نرفت و هم جایزه برتر جشنواره فیلم ونیز و هم جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد. مارتین ریت با کار بر روی اسکریپتی از کوروساوا ، آن را بازسازی کرد و عنوان خشم غربی در سال 1964 را ارائه داد. این اولین اثر در بسیاری از کارهای کوروساوا بود که با این ژانر سازگار شده است.

در طول دهه آینده ، کوروساوا که به عنوان صدای مهمی در سینما شناخته می شود ، با نفوذترین و سرگرم کننده ترین فیلم های خود را ساخت. در سال 1952 ، او Ikiru با تحسین بین المللی را منتشر کرد و در سال 1954 ، حماسه هفت سامورایی را منتشر کرد ، ادای احترامی به وسترن که بعداً با بازسازی مجدد آن به عنوان هفت باشکوه (1960) ، کاملاً حلقه خواهد زد. در سال 1957 ، Kurosawa بار دیگر دامنه و استعداد خود را برای اقتباس نشان داد ، تخت خون را منتشر کرد. با تصور مجدد از مکبث ، به طور گسترده ای یکی از بهترین تفاسیر آثار شکسپیر در نظر گرفته می شود. قلعه پنهان سال 1958 دنباله آن بود ، داستان شاهزاده خانم ، ژنرال او و دو همراه دهقان گنگ آنها در تلاش برای رسیدن به خانه. این فیلم به عنوان اولین فیلم در ژاپن که از فرمت صفحه گسترده استفاده می کند ، یک نقطه عطف محسوب می شود ، اما مسلماً برای تأثیرگذاری بر جورج لوکاس ، فیلمساز جوان آمریکایی ، که از قلعه پنهان به عنوان تأثیر اصلی جنگ ستارگان نام می برد ، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
ابر های سیاه
کوروساوا برای به دست آوردن آزادی هنری بیشتر در کار خود ، در سال 1960 شرکت تولیدی خود را تأسیس کرد. اولین فیلم او از این اقدام جدید یوجیمبو (1961) بود ، كه در حال بازی در میانه بین دو جناح متخاصم در یك شهر كوچك ، سامورایی سرگردان بی نامی را دنبال می كند. سرجیو لئونه در میان محبوب ترین و در دسترس ترین فیلم های خود ، آن را در قالب یک مشت دلار (1964) بازسازی کرد ، با بازی کلینت ایستوود در نقش "مرد بدون نام" کهن الگو.

با این وجود ، علی رغم موفقیت های مداوم کوروساوا ، تأثیر منفی تلویزیون در فیلم سازی و رکود اقتصادی در ژاپن باعث شد وی به دنبال کار در هالیوود باشد. متأسفانه هیچ یک از پروژه های وی در آنجا به نتیجه نرسید. تریلر Runaway Train وی نتوانست حمایت مالی کند و اختلافات شخصی باعث شد تا کمپانی فاکس قرن بیستم او را از فیلم Pearl Harbor Tora اخراج کند! تورا تورا ناامیدی پیچیده Kurosawa ، شکست تجاری کمدی 1970 وی ، Dodes’ka-den بود. کوروساوا ، ناامید ، فرسوده و از نظر اقتصادی در رنج بود ، در سال 1971 اقدام به خودکشی کرد. اگرچه سرانجام بهبود یافت ، اما به دلیل اینکه دیگر هرگز کارگردانی نخواهد کرد ، استعفا داد.

رستاخیز
در آستانه محو شدن در تیرگی ، یک شرکت تولیدکننده روسی به کوروساوا مراجعه کرد تا حماسه ماجراجویی «درسو اوزالا» را درباره یک زاهد بسازد. تماشاگران بین المللی با شلیک در مکان سیبری و آغاز به کار در سال 1975 فیلم را با شور و اشتیاق دریافت کردند. با این حال ، این تولید به سلامتی Kurosawa آسیب زد. اگرچه او برای به دست آوردن پشتوانه برای پروژه های خود به سختی کار می کرد ، کوروساوا همچنان تلاش خود را ادامه داد تا چشم انداز خود را به صفحه نمایش برساند.

برای همه آنچه کوروساوا در دنیای سینما سهیم بوده است ، مناسب است که تأثیر عمیق وی روزی بازپرداخت شود. در اواخر دهه 1970 ، لوکاس ستایشگر کوروساوا از موفقیت چشمگیر خود با جنگ ستارگان استفاده کرد تا فرانسیس فورد کوپولا و فاکس قرن بیستم را برای تولید کاگموشا ، یک داستان سامورایی قرون وسطایی با ابعاد حماسی ، بیاورد. در سال 1980 اکران شد و جایزه بزرگ کن را از آن خود کرد و نامزد بهترین فیلم خارجی زبان جوایز اسکار شد. کوروساوا که با موفقیت کاگموشا دوباره شاد شد ، آن را در سال 1985 با ران ، اقتباس سامورایی خود از شاه لیر شکسپیر دنبال کرد.


رویاها
در سال 1990 ، کارگردان 80 ساله با رویاها بازگشت ، یک پیشنهاد تجربی که با کمک یکی دیگر از ستایشگران خود ، استیون اسپیلبرگ ، به صفحه نمایش آمد. اگرچه این فیلم با استقبال گرم و دلپذیری روبرو شد ، در جوایز اسکار اسپیلبرگ و لوكاس در آن سال با احترام به آثار كوروساوا اسكار افتخاری اهدا كردند.

این کارگردان در سال آگوست 1990 و مادادایو در سال 1993 راپسودی خفیف موفق را ساخت. در سال 1995 ، او در حال کار بر روی پروژه بعدی خود بود که سقوط کرد و کمرش را شکست. جراحات وارده وی را تا پایان عمر در صندلی چرخدار محصور کرده و منجر به وخامت سریع سلامتی وی شد. وی در 6 سپتامبر 1998 در سکته مغزی در توکیو درگذشت. وی 88 ساله بود. از زمان درگذشت ، تأثیر او بر روی فیلم از طریق تفسیرهای جدید از کار او و تأثیر پایدار او بر برخی از درخشان ترین چراغ های صنعت همچنان احساس می شود.

با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن!...
ما را در سایت با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegihonarmandan zendegihonarmandan بازدید : 276 تاريخ : 17 آذر 1399 ساعت: 15:0