بیوگرافی مهران مدیری

ساخت وبلاگ
صحبت های جدید مهران مدیری درباره وضعیت مالی و تنهایی یا مهمانی اش، سبک زندگی، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهوربیوگرافی مهران مدیریمتولد 18 فروردین 1346 (7 فروردین 1346 (48 ساله)) اقامتگاه تهران ملیت ایران شغل بازیگر، کارگردان، خواننده، تهیه کننده، طراح صحنه و طراح صحنه و لباس سال‌های فعال 1372 تا کنونمهران مدیری در سال 1346 در میدان بروجردی سر آسیاب دولاب در جنوب تهران از پدر و مادری اراکی به دنیا آمد. او کارگردان، بازیگر و خواننده ایرانی است. او سه برادر بزرگتر و دو فرزند به نام های فرهاد و شهرزاد دارد. دیپلم دارد و دانشگاه را نیمه کاره رها کرده است. از مجموعه های تلویزیونی که وی کارگردانی و بازی کرده است می توان به ساعت خوش، پاورچین، دچین، شب برره، باغ مظفر، مردی با 1000 چهره، مردی با 2 هزار چهره اشاره کرد. و قهوه تلخ و قلب یخی و سریال خانگی ویلای من. در شانزده سالگی با تئاتر آشنا شد. در سال 68 وارد رادیو شد و به مدت شش سال گوینده قصه شب بود. در سال ۱۳۷۲ همراه با داریوش کاردان اولین برنامه طنز خود را برای نوروز ساخت. آغاز شهرت او از سال 1372 با بازی در سریال طنز نوروز 72 آغاز شد و از سال 1389 سریال قهوه تلخ را تولید و از طریق شبکه توزیع خانگی پخش کرد.دوران کودکی مهران مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. او دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن اتاق بنشیند و کتاب ها را ورق بزند، نام آنها را حفظ کند و به عکس هایشان نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش شوخی از او می پرسد این کتاب را خوانده ای، اسمش چیست؟ مدیر بلافاصله می گوید: فلسفه هگل و تعجب می کند که چگونه مهران توانسته نام چنین کتابی را تلفظ کند. صورت طوطی وار در حال توضیح دادن چیزهایی که در ذهنش مانده بود (انجام). او همیشه در ریاضیات گنگ بود. مدیر هنوز دلیل ریاضیات در دنیا را نمی داند. یعنی فکر می کند بی فایده ترین و پوچ ترین درس است و هرگز نمره نمی گیرد. این درس را نگرفت! هیچ وقت در درس های مرتبط با ریاضی مثل جبر، فیزیک و... موفق نبود. مدیر از ریاضی متنفر بود. به گفته وی، ریاضی فقط در جمع و تفریق مفید است.جوایز و افتخاراتنامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم همیشه ایستاده وسط یک زن - 1385، تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد طنز تلویزیونی برای سریال مردان هزار چهره و قهوه تیره - 2010دکترای افتخاری از دانشگاه لیبرتی آمریکادانشگاه لیبرتی آمریکا (Ame ica Libe y U ive si y) به منظور قدردانی از فعالیت های هنری و بشردوستانه مهران مدیری، مدرک دکترای افتخاری اعطا کرد. در لس آنجلس برگزار شد و مهران مدیری به دلیل ادامه مجموعه قهوه تلخ نتوانست در این مراسم شرکت کند. در این مراسم دکتر رونالد برنر به نمایندگی از مهران مدیری این گواهی را دریافت کرد و حمید سلطانی آن را به مهران مدیری در ایران تحویل داد. .شباهت جالب پسر مهران مدیری به پدرشمهران مدیری و آثارش در این سال ها همیشه طرفداران زیادی داشته است. از مرحوم کیومرث صبری فومنی که حدود یک دهه پیش مدیری و همکارانش را به مؤسسه گل آقا دعوت کرد و از او تقدیر ویژه کرد تا سال ها پیش که کیومرث پوراحمد یادداشت مفصلی در تمجید از برنامه های این کارگردان در ماهنامه فیلم نوشته بود. عزت الله تعظمی سال گذشته به پشت صحنه قهوه تلخ رفت و درباره کار این کارگردان اظهار نظر کرد.حامد بهداد درباره او گفت: مدتی پیش مهران را دیدم، فهمیدم مهران سه سال در جبهه جنگیده، نمی دانستم، تعجب کردم، نمی دانم چرا این افراد به جبهه رفتند. اما آنها یک دلیل بزرگ دارند: ایران." دلیل بزرگتر مادر است، دفاع از خاک ما در حافظه تاریخی ماست، دفاع از مرزهای کشورمان است و تازه فهمیدم مهران چه وجهی دارد که من ندارم. بلوغ ناشی از جنگ یک جمله بسیار زیبا گفت: جنگ را که دیدی یک شبه صد ساله می شوی! من با این گفته موافقم. این جمله را می فهمم (کن) کارگردانی به دلیل حضور در جبهه های جنگ تحصیلات آکادمیک خود را در رشته تئاتر ناتمام گذاشت، اما عشق به هنرهای نمایشی بار دیگر او را به عرصه تئاتر و رادیو کشاند. ناگفته های زندگی مهران مدیریفلسفه هگلدوران کودکی مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. او دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن اتاق بنشیند و کتاب ها را ورق بزند، نام آنها را حفظ کند و به عکس هایشان نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می پرسد این کتاب را خوانده ای اسمش چیست؟ مدیر بلافاصله می گوید: فلسفه هگل و تعجب می کند که چگونه مهران توانسته نام چنین کتابی را تلفظ کند. چهره طوطی وار چیزهایی را که در ذهنش مانده بود برایش توضیح داد.رویای سالوادور دالیبرادر مهران در رشته زیست شناسی او مدیر بود و همین باعث شد به زیست شناسی علاقه مند شود و کتاب های زیادی در این زمینه بخواند. مخصوصا در زمینه زندگی حیوانات و کتاب های داروین... این علاقه همچنان در زندگی اش باقی است! البته شوخی های مهران پایانی نداشت. از برادرش مخفیانه سراغ کتاب هایش می رفت. برادرش چندین کتاب از سالوادور دالی داشت که خیلی دوستشان داشت و شب ها در خواب آنها را می دید.او همیشه در ریاضیات گنگ بوداو همیشه در ریاضیات گنگ بود. مدیر هنوز دلیل ریاضیات در دنیا را نمی داند. یعنی فکر می کند بی فایده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت در این درس نمره بالایی نگرفت! هیچ وقت در درس های مرتبط با ریاضی مثل جبر، فیزیک و... موفق نبود. مدیر از ریاضی متنفر بود. به نظر او ریاضی فقط در جمع و تفریق (do) مفید است.ماجرای بازی در فیلم های کیمیایی مدتی پیش خبری مبنی بر بازی مهران مدیری در فیلم جنایت کیمیایی منتشر شد. پولاد کیمیایی در گفت و گو با ماهنامه سینما صنعت گفت: قرار بود نقش حامد بهداد را در فیلم «جنایت» کیمیایی بازی کند. مهران مدیری باید این نقش را بازی کند. پسر کیمیایی دلیل بازی نکردن مدیری در این فیلم را دست داشتن این بازیگر و کارگردان در پروژه های شخصی خود مانند قهوه تلخ عنوان کرده است. یک کار سینمایی خوب به کارگردان پیشنهاد می شود. کارگردان قرار بود ضیافت را اجرا کند، بنابراین آنها به سمت کیبورد رفتند. روز افتتاحیه آمدند و گفتند فلانی نباش. در مورد فیلم سلطان هم همین اتفاق افتاد. او در آن سه سال و نیم بسیاری از آثار سینمایی و تئاتر خوب را از دست داد و این ضربه بزرگی برای او بود.عکس از بازدید فیلم سال ۱۳۷۳تلخ ترین آدم زندگی چند سال پیش مصاحبه ای از بهاره رهنما منتشر شد که در آن خانم رهنما گفته بود مهران مدیری یکی از تلخ ترین آدم هایی است که در عمرم دیده ام. یکی از مدیران این سوال را پرسیده بود و حتما به شما گفته بود که چهره تلخی دارید؟ مهران مدیری نیز در پاسخ گفت: بله خیلی ها پا را فراتر می گذارند و می گویند آدم غمگینی هستی، خیلی وقت ها درست است، روزها غم من با خوشحالی ام در می آمیزد، زود خودش را نشان می دهد. به قول یکی از دوستانم، غم اگر به جاهای اشتباه نرود چیز بدی نیست. همچنین می تواند منبع خلاقیت باشد. ظاهراً در شرق غم و اندوه معتبرتر از شادی است.»وقتی یک شبه صد ساله شدی حامد بهداد درباره او گفت: چند وقت پیش مهران را دیدم، فهمیدم مهران سه سال در جبهه جنگیده، نمی‌دانستم، تعجب کردم. نمی دانم چرا این مردم به جبهه رفتند، اما دلیل بسیار بزرگی دارند: ایران، دلیلی بزرگتر، مادر است، دفاع از سرزمین ما در حافظه تاریخی ماست، دفاع از مرز و بوم کشورمان است. تازه فهمیدم مهران چه وجهی دارد که من ندارم؛ بلوغ ناشی از جنگ، یک جمله بسیار زیبا گفت: «جنگ را که دیدی یک شبه صد ساله می شوی!» این حرف را قبول دارم. این جمله را درک کنید».جوک بگو غیرممکن است! سال ها پیش در مصاحبه ای از مدیری پرسیدند آقای مدیر می توانید در جمع جوک بگویید؟ و مدیری گفت: "شوخی میکنی؟ یه جوک بگم؟!ممکنه همچین کاری بکنم. تا نوجوانی فکر میکردم شاد بودن، آواز خوندن و انجام هر کاری که باعث خوشحالی آدم میشه. چیز بسیار بدی است. به نظر من هیچ چیز بهتر از متانت نبود.»شهرام شکیبا: مدیری مثل چلوکباب زعفرانی کوبیده است. بد نیست بدانید که شهرام شکیبا طنزپرداز معروف اخیرا در یادداشتی طنز درباره مهران مدیری نوشته است: درست است که آبگوشت غذای ملی ماست اما خیلی ها هستند که آبگوشت دوست ندارند اما من تا حالا من کسی را ندیدم که چلوکباب کوبیده دوست نداشته باشد و شناسنامه ایرانی داشته باشد.مهران مدیری در پشت صحنه سریال نود شب در سال ۱۳۷۹هم سید است و هم بچه جنوب شهر. شاید تا الان همه آن گزارش معروف محله قدیمی مهران مدیری را خوانده باشند. گزارشی که در آن نوشته شده بود: مهران مدیری هم بچه ته شهر است و هم سید است و هم مادرش خانم جلسه. هر پنجشنبه اینجا جلسات قرآن برگزار می شود که مادر مدیری در آن شرکت می کند. به گفته همسایه های محله قدیمی مهران مدیری، مهران پدر بسیار خوبی داشت که بر اثر سکته از دنیا رفت. او مردی با وقار و با وقار بود. همانطور که از صحبت های همسایه ها پیداست مهران هم پیش پدرش رفته و از نظر خلق و خوی شبیه به اوست. یکی از همسایه ها در مورد او می گوید: مهران پسر خیلی آقاست؛ پسر پاک و پاکیزه، من از مهران چیزی ندیدم، هرکی پشت سرش گفت پسر بدی است اشتباه می کند، ساده است و پسر مودب." از همه جا آمده اند.» او تاکید می کند: «خانواده مهران مدیری همه مذهبی هستند، چه از طرف مادر و چه از طرف پدر، بسیار مذهبی و در کل مذهبی هستند. همه خانواده هایشان که در مراسم ختم مهران دیدم مذهبی بودند. خود خانم مدیری چادر سرش نمی افتد».خنده های پسر مهران مدیری سه سال پیش یکی از نشریات موثق به سراغ پسر 17 ساله و دختر 11 ساله مهران مدیری (آن زمان) رفت و در گفتگویی متفاوت سخنان جالب و خنده دار فرزندان مهران مدیری را منتشر کرد. . فرهاد مدیری فرزند مهران مدیری در همین گفت وگو بین صحبت های خود اذعان داشت: گاهی اوقات ما معلمان خود را خیلی اذیت کرده ایم، واقعا از آنها عذرخواهی می کنم. یکی از معلمان باید دوربین بگیرد و فیلم بگیرد. بعد کلیپ لو میره و میفته دست مدیر و معاون و... "خدا رحمت کنه خوب شد بابا هنوز نمیدونه چی شد چون تعهد کردیم و تموم شد حالا اگه بخونی اینجا، شما متوجه خواهید شد!"بچه های مهران مدیرینگاه کن شبیه بقالی است، اما در همان مصاحبه، شهرزاد، دختر 11 ساله یک مدیر، به محض ورود به دفتر همان مجله ای که برای مصاحبه با برادرش رفته بود، انتخاب کرد. یکی از مجلات را بالا برد و یکی از عکس های پدرش را با دقت ورق زد. او در سریال «مرد هزار چهره» را می بیند و بدون اینکه ما بشنویم به فرهاد می گوید: ببین شبیه بقالی است! و سپس او می خندد. دختر مهران مدیری تمام کارهای پدرش را دنبال می کند و یکی از مخاطبان اصلی سریال طنز اوست. شهرزاد تمام آثار مهران مدیری را دیده و «شب های بره» را به عنوان بهترین کار پدرش انتخاب کرده است. آهسته. تدریجیتمام تلخی های مدیری البته نکته دیگری که در مورد آقای مدیری باید به خاطر داشت این است که مهران مدیری برخلاف سریال های تلویزیونی و کارهای طنز خود همواره به تولید آثار جدی و حتی تلخ علاقه داشته است. شیشه ای گفت: در تئاتر نقش های جدی بازی می کردم، آدم شوخ طبعی نیستم، بیشتر درون گرا هستم و مسائل جدی برایم جدی تر است، قصد دارم در آینده یک کار جدی بسازم. جالب است (شوش وب) باید بدانید که چند سال پیش مدیری در مصاحبه ای قبل از تولید «شب های ببر» اعلام کرد: تمام کارهای طنزی که ساخته ام پرمخاطب و موفق بوده اند اما من نیستم. از عملکردم در زمینه طنز راضی هستم کار من شده و همه اعم از تهیه کننده و منتقد و ... از من می خواهند سریال طنز بسازم اصل من چیز دیگری است دوست دارم روزی کمدی مورد علاقه ام را بسازم که ضمن خنداندن مردم، تلخی های زیادی را نیز به همراه دارد.گفتگو با مهران مدیریکجا به دنیا اومدی ؟ میدان بروجردی. رئیس آسیاب دولاب.کجا گفتی طعم فقر را چشیده ای؟ این مورد استثنایی نیست. خیلی از هم سن و سال های من این طعم را چشیده اند. خانواده آنها یا کارگر بودند یا کارمند.الان نسبت به فقر چه احساسی دارید؟ تعبیر من الان با دوران کودکی و نوجوانی متفاوت است.همه ما بعد از نوجوانی دوران بی پولی را پشت سر گذاشتیم. الان هم ممکن است هر لحظه پولمان تمام شود.اما این فقر آنقدر سینمایی نیست که گاهی پول در چنته نداشته باشیم. اما از آن زمان، ما چیزهای زیادی نداشتیم که دوست داشتیم داشته باشیم. بسیاری از استعدادها مسیر خود را تغییر دادند. در عین حال به رشد برخی استعدادها کمک می کند. به عنوان مثال، داشتن یک ساز ممکن است برای یک فرد تبدیل به یک آرزوی دست نیافتنی شود.کدام بخش از رویاهای شما به دلیل فقر از بین رفت؟ من در کودکی رویای خاصی ندیدم.یعنی هیچ آرزویی نداشتی؟ چرا. با این حال، بسیاری از نوجوانان وجود دارند که کاملاً می دانند چه می خواهند. مثلا خیلی ها می خواهند خلبان شوند و این را از 12 تا 20 سالگی می گویند. اما من آرزوی طولانی نداشتم که به آن نرسیدم. .آیا این بدان معناست که رویاهای شما زیاد و کوتاه مدت بوده است؟ بله، من دمدمی مزاج بودم.مثلا ؟ می خواستم زیست شناس شوم. من همچنان انجام میدهم.تئاتر خواندی؟ آره. اما از بچگی با کتاب های برادرم که زیست شناسی می خواند رفت و آمد می کردم. شاید این طولانی ترین آرزوی من بود. کارهای تحقیقاتی در مورد زندگی حیوانات. من هنوز خیلی علاقه دارم. فیلم های مورد علاقه من مستند است.وقتی عصبانی می شوید چه می کنید؟من آن وضعیت را ترک می کنم. عکس العمل بدی نشون نمیدم من آن محیط را ترک می کنم. سوار ماشین می شوم و رانندگی می کنم. رانندگی با سرعت زیاد در بزرگراه های تهران آرامم می کند. این دو نقطه ضعف من هستند. من کاری را که برای کسی انجام می دهم دوست دارم. من به او اعتماد می کنم که این کار را به درستی انجام دهد.در خلوت چه می کنید؟مشغول سکوتم فکر می کنم از آن سکوت هایی که شنیده می شود. نمیتونم بگم چیه و مهمترین چیز موسیقی است، موسیقی کلاسیک با صدای بلند. با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن!...
ما را در سایت با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegihonarmandan zendegihonarmandan بازدید : 183 تاريخ : چهارشنبه 9 شهريور 1401 ساعت: 1:10