او علاقه وافری به کنسرتوهای ویولن پیدا کرد که تنها پنج اثر نوشت. در سال 1776 ، او تلاش خود را به سمت كنسرتوهاي پيانو معطوف كرد ، و اوج آن در كنسرتو پيانو شماره 9 در تخت ماژور در اوايل سال 1777 بود. موتزارت تازه 21 ساله بود.
موتزارت با وجود موفقیت در آهنگسازی ، از وضعیت خود به عنوان دستیار استاد کنسرت و محیط محدود سالزبورگ نارضایتی فزاینده ای داشت. او جاه طلب بود و معتقد بود که می تواند کارهای دیگری را در جای دیگری انجام دهد. اسقف اعظم فون کلروردو از نگرش شکایت و نابالغ نابغه جوان بی تاب شده بود. در آگوست سال 1777 ، موتزارت راهی سفر شد تا شغلی موفق تر پیدا کند. اسقف اعظم اجازه سفر به لئوپولد را نداد ، بنابراین آنا ماریا در تلاش خود ولفگانگ را به شهرهای مانهایم ، پاریس و مونیخ همراهی کرد. چندین موقعیت شغلی وجود داشت که در ابتدا امیدوار کننده بودند ، اما در نهایت همه آنها از کار افتادند. کمبود بودجه وی شروع شد و مجبور شد چندین مورد شخصی با ارزش را برای پرداخت هزینه های سفر و زندگی خود پیاده کند. پایین ترین نقطه این سفر زمانی بود که مادرش بیمار شد و در 3 ژوئیه 1778 درگذشت. لئوپولد پس از شنیدن خبر مرگ همسرش ، برای پست بهتر پسرش به عنوان ارگانیست دربار در سالزبورگ مذاکره کرد و بلافاصله ولفگانگ بازگشت.
ساخت آن در وین
موتزارت در سال 1779 به سالزبورگ بازگشت و مجموعه ای از کارهای کلیسایی را تولید کرد ، از جمله مراسم تاجگذاری. او همچنین اپرای دیگری را برای مونیخ ، آیودنوئو در سال 1781 ساخت. در مارس همان سال ، موتزارت توسط اسقف اعظم فون کلرودو ، که به آنجا می رفت ، به وین احضار شد. به قدرت رسیدن ژوزف دوم به تاج و تخت اتریش. استقبال جالب اسقف اعظم از موتزارت او را آزرد. با او فقط به عنوان یک خادم رفتار می کردند ، با کمک کارگران از او محروم می شدند و از پرداختن به پاداش برابر با نیمی از حقوق سالانه در سالزبورگ از حضور در برابر امپراتور منع می شدند. مشاجره ای درگرفت و موتزارت پیشنهاد استعفا از سمت خود را داد. اسقف اعظم در ابتدا امتناع ورزید ، اما سپس با اخراج ناگهانی و حذف فیزیکی از حضور اسقف اعظم تسلیم شد. موتزارت تصمیم گرفت به عنوان یک مجری و آهنگساز مستقل در وین اقامت گزیند و مدتی را با دوستانش در خانه فریدولین وبر زندگی کند.
موتزارت به سرعت در وین کار پیدا کرد ، دانش آموز گرفت ، برای چاپ موسیقی نوشت و در چندین کنسرت بازی کرد. وی همچنین نوشتن اپرای Die Entführung aus dem Serail (ربودن از سراگلیو) را آغاز کرد. در تابستان 1781 ، شایعه شد که موتزارت در فکر ازدواج با دختر فریدولین وبر ، کنستانزه است. موتزارت جوان با دانستن اینکه پدرش ازدواج و وقفه در زندگی حرفه ای او را رد می کند ، به سرعت نوشت که پدرش هرگونه ایده ازدواج را انکار می کند. اما تا دسامبر ، او خواستار برکت پدرش بود. در حالی که مشخص شده است که لئوپولد رد می کند ، آنچه شناخته شده نیست بحث بین پدر و پسر است زیرا گفته می شود نامه های لئوپولد توسط کنستانزه نابود شده است. با این حال ، مکاتبات بعدی موتزارت نشان داد که او و پدرش در این مورد اختلاف نظر داشتند. او عاشق كنستانزه بود و ازدواج به شدت توسط مادرش تشویق می شد ، بنابراین به تعبیری احساس تعهد كرد. سرانجام این زوج در 4 آگوست 1782 ازدواج کردند. در این میان ، سرانجام لئوپولد رضایت ازدواج داد. کنستانزه و موتزارت شش فرزند داشتند ، اگرچه فقط دو کودک از نوزادی زنده مانده بودند ، کارل توماس و فرانتس ژاور.
هنگامی که سال 1782 به سال 1783 روی آورد ، موتزارت با کار باخ و جورج فردریک هندل شیفته شد و این ، به نوبه خود ، منجر به چندین ترکیب در سبک باروک شد و بسیاری از ساخته های بعدی او را تحت تأثیر قرار داد ، مانند بخشهایی از Die Zauberflote (فلوت جادویی) ) و فینال سمفونی شماره 41. در این مدت ، موتزارت با جوزف هایدن دیدار کرد و دو آهنگساز دوست تحسین شدند. وقتی هایدن از وین دیدن می کرد ، آنها گاهی کنسرت های بداهه را با کوارتت های زهی اجرا می کردند. بین سالهای 1782 و 1785 موتزارت شش رباعی را به هایدن نوشت.
شهرت اروپا
اپرای Die Entführung از موفقیت فوری و مداوم برخوردار شد و باعث تقویت نام و استعداد موتزارت در سراسر اروپا شد. با بازگشت قابل توجه از کنسرت ها و انتشارات ، او و کنستانزه از یک سبک زندگی مجلل برخوردار شدند. آنها در یکی از منحصر به فردترین ساختمانهای آپارتمانی وین زندگی می کردند ، پسرشان کارل توماس را به یک مدرسه شبانه روزی گران قیمت فرستادند ، کارمندان خود را نگه داشتند و زندگی اجتماعی شلوغی داشتند. در سال 1783 ، موتزارت و كنستانزه براي ديدار پدر و خواهرش به سالزبورگ سفر كردند. این دیدار تا حدی باحال بود ، زیرا لئوپولد هنوز یک پدر شوهر بی میل بود و نانرل یک دختر باتجربه بود. اما این اقامت باعث شد موتزارت شروع به نوشتن توده ای در C Minor کند که فقط دو بخش اول "Kyrie" و "Gloria" از آن به پایان رسید. در سال 1784 ، موتزارت فراماسونر شد ، نظمی برادرانه که متمرکز بر کارهای خیرخواهانه ، درستکاری اخلاقی و توسعه دوستی برادرانه بود. موتزارت در جامعه فراماسونر بسیار مورد توجه قرار می گرفت ، در جلسات شرکت می کرد و در کارهای مختلف شرکت می کرد. فراماسونری همچنین به تأثیر شدیدی در موسیقی موتزارت تبدیل شد.
برچسب : نویسنده : zendegihonarmandan zendegihonarmandan بازدید : 169