زندگینامه رنه ماگریت

ساخت وبلاگ

رنه مگریت یک هنرمند سورئالیست بلژیکی بود که بیشتر به خاطر تصاویر شوخ و تأمل برانگیز و استفاده از گرافیک ساده و تصاویر روزمره شهرت داشت.
رنه مگریت کی بود؟
رنه مگریت یک هنرمند بلژیکی الاصل بود که به خاطر کارش با سورئالیسم و ​​همچنین تصاویر برانگیزاننده شهرت داشت. وی پس از تحصیل در مدرسه هنر در بروکسل ، برای تأمین هزینه زندگی خود در حالی که نقاشی خود را تجربه می کرد ، در تبلیغات تجاری کار کرد. در دهه 1920 ، او شروع به نقاشی به سبک سورئالیستی کرد و با تصاویر شوخ طبعانه و استفاده از گرافیک ساده و اشیا objects روزمره معروف شد و به چیزهای آشنا معانی جدیدی داد. با محبوبیتی که به مرور زمان افزایش یافت ، مگریت توانست هنر خود را به صورت تمام وقت دنبال کند و در چندین نمایشگاه بین المللی جشن گرفته شد. او در طول زندگی خود سبک ها و اشکال بی شماری را تجربه کرد و تأثیر اصلی در جنبش هنر پاپ داشت.

اوایل زندگی
رنه فرانسوا گیزلین ماگریت در 21 نوامبر 1898 در لسین بلژیک متولد شد ، بزرگترین پسر از سه پسر بود. مشاغل تولیدی پدرش در بعضی مواقع به خانواده این امکان را می داد که در آسایش نسبی زندگی کنند ، اما مشکلات مالی تهدیدی همیشگی بود و آنها را مجبور می کرد با نظم و ترتیب خاصی به کشور بروند. در سال 1912 ، هنگامی که مادرش با غرق شدن در رودخانه خودکشی کرد ، دنیای جوان ماگریت ضربه بسیار ویرانگرتری متحمل شد.
ماگریت آرامش ناشی از فاجعه را در فیلم ها و رمان ها و به ویژه از طریق نقاشی پیدا کرد. نخستین آثار برجای مانده از این دوران به سبک امپرسیونیسم انجام شد. با این حال ، در سال 1916 ، وی خانه را به مقصد بروکسل ترک کرد و در آنجا برای دو سال آینده در آکادمی رویال هنرهای زیبا تحصیل کرد. اگرچه او در نهایت تحت تأثیر نهاد قرار نگرفت ، اما با این وجود در معرض سبک های نوظهور مانند کوبیسم و ​​آینده گرایی قرار گرفت که به طور قابل توجهی جهت کار او را تغییر داد. در واقع ، بسیاری از نقاشی های ماگریت از اوایل دهه 1920 بدهی روشنی به پابلو پیکاسو دارند.

منشأ هنر شغلی Magritte
در سال 1921 ، ماگریت یک سال خدمت اجباری نظامی خود را قبل از بازگشت به خانه و ازدواج با جورجت برگر ، که او را از کودکی می شناخت و تا آخر عمر با او می ماند ، آغاز کرد. وی پس از مدت کوتاهی حضور در یک کارخانه کاغذ دیواری ، در حالی که به نقاشی ادامه می داد به عنوان یک پوستر آزاد و طراح تبلیغات کار می کرد. در همین زمان ، ماگریت تابلوی آواز عشق توسط سورئالیست ایتالیایی جورجیو دو کیریکو را دید و چنان از تصاویر آن متاثر شد که آثار خودش را به مسیر جدیدی که به آن شناخته می شد فرستاد.


ماگریت با قرار دادن اشیا familiar آشنا و پیش پا افتاده مانند کلاه های بولر ، لوله ها و سنگها در زمینه ها و موقعیت های غیرمعمول غیرمعمول ، مضامین رمز و راز و جنون را برانگیخت تا فرضیات ادراک انسان را به چالش بکشد. ماگریت با کارهای اولیه ای مانند The Lock Jockey و The Menaced Assassin به سرعت به یکی از مهمترین هنرمندان بلژیک تبدیل شد و خود را در مرکز جنبش سورئالیسم نوپای خود یافت. اما هنگامی که اولین نمایش یک نفره او - در سال 1927 در Galerie le Centaure - با استقبال ضعیفی روبرو شد ، یک ماگریت دلسرد وطن خود را به مقصد فرانسه ترک کرد.

'خیانت به تصاویر'
ماگریت که در حومه Peruux-sur-Mae پاریس مستقر شد ، به سرعت با درخشانترین چراغهای سورئالیسم و ​​پدران بنیانگذار خود ، از جمله آندره برتون نویسنده ، Paul Éluard شاعر و Salvador Dalí ، Max Est و Joan Miró هنرمندان ، درگیر شد. طی چند سال آینده ، او آثار مهمی مانند عاشقان و آینه دروغین را تولید کرد و همچنین شروع به آزمایش استفاده از متن کرد ، همانطور که در نقاشی خیانت به تصاویر در سال 1929 مشاهده شد.

اما علی رغم پیشرفتی که ماگریت در هنر خود داشت ، هنوز موفق به کسب موفقیت مالی چشمگیری نشده بود و در سال 1930 ، او و جورجت به بروکسل بازگشتند ، و در آنجا با برادر کوچکتر خود پل یک آژانس تبلیغاتی ایجاد کردند. گرچه خواسته های استودیوی آنها طی چند سال آینده باعث شد ماگریت برای کارهای شخصی خود وقت کمی داشته باشد ، اما علاقه به نقاشی های وی بیشتر شد و به زودی او آنقدر فروش کرد که کارهای تجاری خود را پشت سر بگذارد.

سورئالیسم در نور کامل خورشید
در اواخر دهه 1930 ، محبوبیت تازه کشف شده ماگریت منجر به نمایش آثار وی در شهرهای نیویورک و لندن شد. با این حال ، شروع جنگ جهانی دوم به زودی مسیر زندگی و هنر وی را تغییر خواهد داد. تصمیم وی برای ماندن در بلژیک پس از اشغال نازی ها باعث اختلاف بین وی و آندره برتون شد و رنج و خشونت ناشی از جنگ او را از حالات غریب و تاریک سورئالیسم دور کرد. وی گفت: "در برابر بدبینی گسترده ، من اکنون جستجوی لذت و لذت را پیشنهاد می كنم." آثاری از این دوره ، مانند "بازگشت شعله" و "پاکسازی" ، این تغییر را با پالت های روشن تر و تکنیک امپرسیونیستی بیشتری نشان می دهد.

پس از جنگ ، ماگریت قطع رابطه خود با شاخه سورئالیسم برتون را هنگامی که وی و چند هنرمند دیگر مانیفیستی با عنوان "سورئالیسم در نور کامل خورشید" را امضا کردند ، نهایی کرد. دوره ای از آزمایش که در طی آن ماگریت نقاشی های جذاب و تحریک آمیز ایجاد کرد ، پیش از بازگشت به سبک و موضوع آشناتر خود ، از جمله تجسم دوباره جوک گمشده خود در سال 1948 ، در همان سال که اولین نمایشگاه یک نفره خود را در پاریس انجام داد ، نقاشی کرد.

"دامنه افسون شده" و "پسر انسان"
با ورود دهه 1950 ، ماگریت از علاقه مستمر بین المللی به کار خود لذت برد و به تولیدات پربار خود ادامه داد. در سال 1951 ، وی موظف شد چرخه نقاشی دیواری را برای کازینو در ناکو-ل-زوت ، شهری در سواحل بلژیک ترسیم کند. آنها در سال 1953 تکمیل و تحت عنوان "دامنه افسون شده" جشن برخی از شناخته شده ترین تصاویر وی بودند. کمیسیون های بیشتری در اطراف بلژیک دنبال شدند ، و همچنین نمایشگاه های بزرگ کارهای او در بروکسل و گالری Sidney Janis در نیویورک. برخی از مهمترین کارهای وی از این دوره شامل نقاشی Golconda و کلید شیشه ای است. او همچنین سیب نمادین را در کار خود وارد کرد ، شناخته شده ترین آن در پسر انسان در سال 1964 است.

بعدا زندگی و میراث
با وجود تشخیص سرطان لوزالمعده در سال 1963 ، ماگریت توانست برای یک نگاه گذشته به کار خود در موزه هنرهای مدرن به شهر نیویورک سفر کند. ماگریت همچنین در این مدت سایر رسانه ها را کاوش کرد و یک سری فیلم کوتاه ساخت که همسرش ژرژت در آن حضور داشت و همچنین مجسمه سازی را تجربه کرد. پس از یک دوره بیماری طولانی مدت ، در 15 آگوست 1967 ، ماگریت در سن 68 سالگی درگذشت. اثبات شد که تأثیر اصلی او بر هنرمندان پاپ مانند اندی وارهول است و از آن زمان در نمایشگاه های بی شماری در سراسر جهان جشن گرفته شده است. موزه ماگریت در سال 2009 در بروکسل افتتاح شد.

با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن!...
ما را در سایت با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegihonarmandan zendegihonarmandan بازدید : 256 تاريخ : 22 آبان 1399 ساعت: 15:0