زندگی نامه مرلین مونرو

ساخت وبلاگ

مریلین مونرو بازیگر ، کمدین ، ​​خواننده و مدل آمریکایی بود. او به یکی از ماندگارترین چهره های نمادین در جهان تبدیل شد و هم به خاطر تجسم برنده خود از نماد جنسی هالیوود و هم برای مبارزات غم انگیز شخصی و حرفه ای خود در صنعت فیلم به یاد می آورد. زندگی و مرگ وی هنوز هم بحث و جدل و گمانه زنی بسیار است. وی در اول ژوئن سال 1926 در بیمارستان جسد لوس آنجلس ، نورما جین مورتنسون به دنیا آمد. مادرش گلدیس پرل بیکر یک فیلمبردار فیلم در صنایع فیلم تلفیقی بود. هویت پدر مرلین هرگز مشخص نبود. از آنجا که گلادیس از نظر روانی و مالی قادر به مراقبت از مریلین جوان نبود ، گلادیس او را تحت مراقبت خانواده ای متولد ، یعنی The Bolenders قرار داد. اگرچه خانواده بولندر می خواست مریلین را به فرزندخواندگی بگذارد ، اما در نهایت گلادیس توانست زندگی خود را تثبیت کند و هنگامی که مریلین 7 ساله بود ، مرلین را تحت مراقبت خود گرفت. با این حال ، اندکی پس از به دست آوردن حضانت مریلین ، گلادیس دچار یک نقص کامل ذهنی شد و به عنوان یک اسکیزوفرنی پارانوئید تشخیص داده شد و به یک بیمارستان روانی دولتی متعهد شد. گلادیس بقیه عمر خود را در بیمارستانها و بیمارستانها گذراند و بندرت با مریلین جوان ارتباطی نداشت. هنگامی که مریلین بزرگ شد و به عنوان ستاره فیلم جشن گرفت ، به یک زن با نام اینز ملسون پرداخت کرد تا در گلادیس نهادینه شده نگاه کند و گزارش های مفصلی از پیشرفت او ارائه دهد. گلادیس دختر خود را از دست داد و در سال 1984 درگذشت.

ماریلین پس از آن ، بهترین دوست گلادیس ، گریس گودارد ، تحت تعقیب قرار گرفت كه پس از یك سری از خانه های مادربزرگ ، مریلین را در سال 1935 به خانه یتیمان لس آنجلس قرار داد. مریلین با وجود تجربه خانه خود یتیم خانه یك یك تأسیسات مناسب برای زندگی مجروح شد. گریس گودارد سرانجام ماریلین را به زندگی خود در سال 1937 بازگرداند گرچه این ماندگاری دوام نیاورد زیرا شوهر گریس شروع به آزار و اذیت ماریلین کرد. مریلین پس از این واقعه برای زندگی با عمه آنا گریس رفت و گرچه به دلیل سن بالایی خاله آنا نتوانست به درستی از مریلین مراقبت کند. ماریلین بار دیگر برای بار سوم مجبور شد برای بازگشت به زندگی با گاداردها بازگردد. Goddards قصد داشت به جابجایی بپردازد و طبق قانون ، نتوانستند مرلین را با خود ببرند. او فقط دو انتخاب داشت: بازگشت به یتیم خانه یا ازدواج. مرلین تنها 16 سال داشت.

او تصمیم گرفت با یکی از دوستان محله ای به نام جیمز داگورتی ازدواج کند. او به عنوان سربازی به ارتش رفت ، او در سال 1946 طلاق گرفت. وی 400 کتاب (از جمله تولستوی ، ویتمن ، میلتون) را در اختیار داشت ، به سوابق بتهوون گوش کرد ، در آزمایشگاه بازیگران در هالیوود بازیگری کرد و دوره های ادبیات را در مرکز شهر UCLA گذراند. 20th Century Fox به او قرارداد داد اما یک سال بعد این کار را تمام کرد. در سال 1948 ، کلمبیا به او یک قرارداد شش ماهه داد ، او را به مربی ناتاشا لیتس واگذار کرد و وی را در فیلم B بانوان کر (1948) بازی کرد که در آن سه شماره آواز خواند: "هر کودک به یک دا دا بابا احتیاج دارد" ، "هرکسی می تواند بگوید من تو را دوست دارم" و "خانمهای کر" با آدل جروگنس (لقب ویرجینیا ریس) و دیگران را پیدا کرد. جوزف ال. مانكویویچ او را در یك قسمت كوچك در جنگل آسفالت (1950) دید و او را در All About Eve (1950) قرار داد ، در نتیجه قرن بیستم دوباره وی را به عقد هفت ساله امضا كرد. نیاگارا (1953) و آقایان ترجیح می دهند مو بور (1953) او را به عنوان سوپراستار سمبل جنسی راه اندازی کردند.

هنگامی که او در هفت سال خارش (1955) به یک شام که به او احترام گذاشت ، رفت ، با لباس مجلسی نوعی پارچه ابریشمی قرمز که از استودیو وام گرفته شده بود (او هرگز صاحب لباس راحتی نبود) وارد شد. در همان سال ، او ازدواج کرد و طلاق بیس بال بزرگ جو DiMaggio (شب عروسی خود را در Paso Robles ، کالیفرنیا گذراند). پس از هفت سال خارش (1955) ، او خواستار بازیگری جدی برای جایگزینی تصویر سکسپات شد و به استودیوی بازیگران نیویورک رفت. او با کارگردان لی استراسبورگ کار کرد و همچنین تحت روانکاوی قرار گرفت تا در مورد خود اطلاعات بیشتری کسب کند. منتقدین تحول او را در Bus Stop (1956) تحسین کردند و مطبوعات از ازدواج وی با نمایشنامه نویس آرتور میلر متحیر شدند. در شکل واقعی ، او هیچ حجابی برای مطابقت با لباس عروسی بژ خود نداشت ، بنابراین یکی را در قهوه رنگ کرد. او یکی از دو خواستگاری که در اختیار داشت ، پوشید. آنها در آن پاییز به انگلیس رفتند و در آنجا او The Prince و Showgirl (1957) را با لورنس الیویه درست کرد و با او جنگید و به دنبال الکل و قرص های دیگری افتاد. دو سقط جنین و جراحی زنان و زایمان به دنبال داشت. با ایو مونتند رابطه برقرار کرد. کار بر روی آخرین تصویر او The Misfits (1961) ، که برای همسرش در حال ترک میلر نوشته شده بود ، در اثر خستگی قطع شد. وی به دلیل ناتوانی مزمن و وابستگی به مواد مخدر از چیز ناتمام چیزی برای دادن (1962) کنار گذاشته شد.

در 4 آگوست 1962 ، روز مرلین مونرو با تهدید تماسهای تلفنی آغاز شد. دکتر رالف گرینسون ، پزشک مریلین ، روز بعد به آنجا آمد و بعداً در سندی نقل کرد که "این احتمال وجود دارد که مریلین مونرو احساس کرده باشد که توسط بعضی از افراد نزدیک به او احساس رد شده است." جدا از ناراحت بودن از اینکه روزنامه نگارش خیلی طولانی خوابید ، به نظر خوب رسید. پت Newcombe ، که شب گذشته در خانه مریلین مانده بود ، در اوایل عصر همانطور که گرینسون که یک تاریخ شام داشت ، رفت. مریلین ناراحت بود که نتوانست بماند و حدود ساعت 7:30 بعد از ظهر با او تماس گرفت در حالی که او به او گفت پسر پسر دومش با او تماس گرفته است. پیتر لفورد همچنین با مریلین تماس گرفت و او را به شام ​​دعوت كرد ، اما او نپذیرفت. بعداً لودفورد گفت سخنرانی وی کمرنگ شده است. هنگامی که شب تاریک و دلهره آور برای مرلین در تماس بود تلفنی دیگر از جمله یکی از خوزه بلانوس ، که گفت که فکر می کند او خوب به نظر می رسد. به گفته مدیران تشییع جنازه ، مرلین مدتی بین ساعت 9:30 و 11:30 بعد از ظهر درگذشت. خدمتکار وی نتوانست او را بالا ببرد اما با دیدن یک چراغ زیر درب آن قفل شده ، کمی بعد از نیمه شب پلیس را صدا کرد. او همچنین با رالف گرینسون تماس گرفت که به محض ورود نتوانست درب اتاق خواب را بشکند. وی سرانجام در ویندوزهای فرانسه فرار کرد و مریلین را در رختخواب مرده یافت. تاج اظهار داشت که وی در اثر مسمومیت حاد بابیتورات درگذشت و این یک "خودکشی احتمالی" بود.
احتمالاً مشهورترین بازیگران ، مریلین مونرو در اول ژوئن سال 1926 در بخش خیریه بیمارستان عمومی لس آنجلس متولد نورما جین مورتنسون شد. پیش از تولد ، پدر مریلین یک موتور سیکلت خریداری کرد و به سمت شمال به سمت سان فرانسیسکو حرکت کرد و خانواده را در لس آنجلس رها کرد. مریلین بزرگ شد و نمی دانست که پدرش واقعاً کیست. مادرش ، گلادیس ، وارد روابط مختلفی شده بود و دخترش را گیج می کرد که این پدر چه کسی بود. پس از آن ، گلادیس نام نورکر جین (مرلین) را به نام بیکر ، پسری که قبل از مورتنسون داشت ، داد. فقر یار همیشگی گلادیس و نورما بود. گلادیس ، که بسیار جذاب بود و برای R.K.O کار می کرد. استودیوها به عنوان یک فیلمبردار ، از بیماری روانی رنج می برد و تا آخر عمر در مؤسسات روانی و در خارج از زندان بود و به همین دلیل نورما جین وقت خود را در خانه های بچه گرا گذراند. وقتی نه ساله شد ، در یتیم خانه ای قرار گرفت که قرار است دو سال دیگر در آنجا بماند. پس از رهایی از یتیم خانه ، او به خانه دیگری رسید. در سال 1942 ، در شانزده سالگی ، نورما جین با بیست و یک سال کارگر کارخانه هواپیما جیمز داگورتی ازدواج کرد. این ازدواج تنها چهار سال به طول انجامید و آنها در سال 1946 طلاق گرفتند. در این زمان ، ماریلین شروع به مدل سازی لباس شنا کرد و موهایش را سفید کرد. عکس های گوناگونی باعث جلب توجه عموم شد ، جایی که در نهایت برخی از آنها توسط R.K.O. تصاویر سر هاوارد هیوز. او به مریلین آزمایش صفحه نمایش ارائه داد ، اما یک عامل پیشنهاد داد که 20th Century-Fox برای او انتخاب بهتری خواهد بود زیرا این استودیوی بسیار بزرگتر و معتبرتر بود. وی برای یک دوره شش ماهه با 125 دلار در هفته در یک قرارداد منعقد شد و در پایان این مدت زمان طولانی شدن قرارداد وی ، 25 دلار در هفته افزایش یافت.

اولین فیلم او در سال 1947 با بخشی کمی در The Shocking Miss Pilgrim (1947) بود. تولید بعدی او چندان بهتر نبود ، کمی در تابستان فراموش نشدنی تابستان (1948). دو تا از سه صحنه كوتاهی كه در آن ظاهر شده بود در طبقه اتاق برش پیچیده است. بعداً در همان سال ، او به عنوان ایووی در سالهای خطرناک (1947) نقشی بهتری به او داده شد. با این حال ، فاکس از تمدید قرارداد خود امتناع ورزد ، بنابراین او دوباره به مدرسه مدلینگ و بازیگری رفت.

Columbia Pictures سپس او را برای بازی در نقش Peggy Martin در بانوان کر (1948) انتخاب کرد ، جایی که او دو شماره را خواند. اگر فیلم نبود ، اظهارات منتقدین برای او مطلوب بود ، اما کلمبیا او را رها کرد. بار دیگر مریلین به مدل سازی بازگشت. در سال 1949 ، او در عشق هنرمندان متحد مبارک (1949) ظاهر شد. در همان سال بود که وی برای عکس تقویم مشهور مشهور که بعداً در سال 1953 در مجله پلیبوی ظاهر شد و باعث پیشرفت بیشتر حرفه وی شد ، برهنه شد. او نخستین محور تاریخ طولانی و برجسته آن مجله خواهد بود. سال بعد سال خوبی برای مریلین بود. او در پنج فیلم ظاهر شد ، اما خبر خوب این بود که او برای نقش هایش در دو فیلم The Asphalt Jungle (1950) از MGM و All About Eve (1950) از فاکس ، اعلامیه های بسیار خوبی دریافت کرد. حتی اگر هر دو نقش اساساً خیلی بیشتر از قسمت های بیت نبود ، طرفداران فیلم عملکرد بلوند او اما سرحال اما بسیار سکسی را به خاطر می آورند.

در سال 1951 ، مریلین در عشق لانه (1951) نقش نسبتاً قابل توجهی پیدا کرد. اکنون عموم مردم با او آشنا می شدند و آنچه را که می دید دوست داشتند. او از داشتن سکسوالیته آتشفشانی که در هاله ای از معصومیت تقریباً کودکانه قرار داشت ، کیفیت مسمومیتی داشت. در سال 1952 ، مریلین در فیلم "Don Bother to Knock" (1952) ظاهر شد ، که در آن یک کودک نگهدار ذهنی نامتعادل بازی کرد. منتقدین به خصوص در کارهای او در این تصویر اهمیتی قائل نبودند ، اما او بعداً در سال میلادی در کسب و کار میمون (1952) تأثیر بسیار مطلوبی را ایجاد کرد ، جایی که او برای اولین بار به عنوان یک بلوند پلاتینی دیده شد ، ظاهری که به او بدل شد. علامت تجاری سال بعد ، او در Gentlemen Prefer Blondes (1953) به عنوان لورلی لی ظاهر شد. در همان سال بود که او شروع به ملاقات با بیس بال بزرگ جو DiMaggio کرد.

مرلین اکنون یک کارت ویزیت اصلی جعبه آفیس بود. بعداً او با بتی گروبل ، لورن باکل و ریوری کالون در فیلم How to Marionioner (1953) حضور یافت. اگرچه همبازی هایش نظرهای عجیب و غریب را به دست آوردند ، اما دیدن مرلین واقعاً مخاطبان را به ویژه اعضای مرد هیجان زده کرد. روز پنجشنبه ، چهاردهم ژانویه 1954 ، مریلین با DiMaggio ازدواج کرد و سپس به فیلمبرداری از هیچ تجارت مانند نمایش تجارت (1954) ادامه داد. این اتفاق به سرعت توسط The Seven Year Itch (1955) دنبال شد ، که استعداد کمدی قابل توجهی از وی به نمایش گذاشت و آنچه را که مسلماً یکی از خاطره انگیزترین لحظات تاریخ سینما است را شامل می شد: مریلین در بالای یک مترو ایستاده و باد از یک مترو در حال عبور که دمیدن سفید او را نشان می دهد. لباس پوشیدن.

تا اکتبر سال 1954 ، مرلین طلاق خود را از DiMaggio اعلام کرد. این اتحادیه تنها هشت ماه به طول انجامید. در سال 1955 ، وی به دلیل عدم گزارش کار در مورد چگونگی بسیار ، بسیار محبوب (1955) توسط فاکس به حالت تعلیق درآمد. این دومین حالت تعلیق او بود ، اولین بار برای عدم ارائه گزارشی از تولید فیلم The Girl in the Red Velvet Swing (1955). هر دو نقش به عهده دیگران بودند. به دلیل عادت بودن او به طور مداوم دیرهنگام ، بیماری هایش (چه واقعی و چه تصور شده) و به طور کلی تمایلی به همکاری با تهیه کنندگان ، کارگردانان و بازیگران همکارش ، کار او کند شده بود.

با این حال در ایستگاه اتوبوس (1956) ، سرانجام ماریلین به منتقدان نشان داد كه می تواند نقشی دراماتیک مستقیم داشته باشد. در همان سال بود که او با نمایشنامه نویس ، آرتور میلر ازدواج کرد (آنها در سال 1960 طلاق گرفتند). در سال 1957 ، مریلین برای فیلمبرداری از فیلم شاهزاده و شوبرگ (1957) به انگلیس پرواز كرد كه اثری از انتقاد و مالی كمتر از چشمگیر بود. این باعث درآمد شد ، اما بسیاری از منتقدین از این اقدام کم تحرک استفاده کردند. بعد از یک سال مرخصی در سال 1958 ، مریلین سال بعد به خاطر کمدی دلپذیر ، برخی مثل این داغ (1959) با تونی کورتیس و جک لمون به صفحه نمایش بازگشت. این فیلم یک ضربه کامل بود ، با کورتیس و لیمون وانمود کردند که زن در یک گروه همه دختر هستند ، بنابراین آنها می توانند کار کنند. این تنها فیلم ماریلین برای سال بود.
در سال 1960 ، ماریلن در فیلم Let Make Love (1960) از جورج کوکور (1960) به همراه تونی رندال و ایو مونتند ظاهر شد. مجدداً ، در حالی که درآمد کسب می کرد ، با انتقاد شدید به عنوان بی پروا و کند حرکت روبرو شد. سال بعد ، ماریلین فیلم نهایی خود را ساخت. The Misfits (1961) که همچنین ثابت شد فیلم نهایی برای افسانه ای کلارک گابل ، است که بعداً در همان سال در اثر حمله قلبی درگذشت. این فیلم با منتقدین و به طور یکسان عمومی رواج داشت. در سال 1962 ، مرلین به عنوان بازیگر فیلم Fox's Something's Got to Give (1962) انتخاب شد. مجدداً غیبت وی باعث تأخیر پس از تأخیر در تولید شد و در نتیجه وی در ژوئن همان سال از تولید اخراج شد. به نظر می رسید که حرفه اش به پایان رسیده است. استودیوها فقط نمی خواستند فرصتی برای او بگیرند زیرا این امر باعث می شود هزاران دلار با تأخیر در هزینه های خود قرار دهد. او فقط سی و شش سال داشت.

با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن!...
ما را در سایت با زندگی هنرمند مورد علاقت آشنایی پیدا کن! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegihonarmandan zendegihonarmandan بازدید : 1343 تاريخ : 10 مرداد 1399 ساعت: 15:0